#263

ساخت وبلاگ

امکانات وب

سلام وبلاگ جانم

 

 

خبرنامه کنکوری : فیزیک خر است!البته یکم خر است!! قواعد عربی تازگیا خر تر شده!! ریاضی از خریت دراومده یکم!!

 

خب بیایم روی یه موضوع دیگه

خواستم بنویسم تا الان هر چی زندگی کردم سوزوندم... همین ): /: 

تا الان همیشه منتظر بودم که یه اتفاق خوبی بیوفته ولی خودم براش چندان تلاشی نمیکردم... 

الانم حتی اگ اخرش خوب نشه!!من میدونم ک تلاشمو کردم و در لحظه حالم خوبه...

 

روزگار داره میگذره چه بخوایم چه نخوایم... 

میدونین دنیا ارزش ناراحتی ها و عصبانیت ها رو نداره!! ما زنده به آنیم که ارام نگیریم... به نظرم تنبلی کردن و خوابیدن و وقت تلف کردن یه نوعی مردن به حساب میاد.... اگه یه نفری خودش انتخاب کنه که مرده!حرفی ندارم... ولی من نمیخوام بمیرم!نمیخوام روحم بمیره!!هیچده سالمه.. اگه رو کنیم به حقیقت تا پونزده سالگیم ادم موفقی بشمار میامدم...ولی تو این سه چار سال اخیر میتونم از خودم به عنوان یه مرده!یا یه شکست خورده! یاد کنم....

اره من باختم سه چار سال از زندگیمو که ایندمو میساخت ! نمیگم دیر شده نمیگم الان نمیتونم الان میتونم و من میتونم میتونم‌!

من راستشو بخواین خوشحالم!!خیلی و خیلی و خیلی!! 

چون این مدتی که تلاش خاصی نمیکردم مشغول یاد گرفتن مهارت های زندگی شدم همینجوری شانسی وارد این مرحله شدم!

و من الان میتونم بگم تجربیات یه ادم هیچده ساله رو ندارم بلکه شاید سی ساله! یا شایدم حتی بیشتر! در مورد همه چیز...زندگی، روابط، ارتباطات، وقت تلف کنی،نیاز های انسان، هر چیزی... هر چیزی... اینا رو کامل یادگرفتم شاید مشکلی ک یه ادم برفرض مثال بیستوپنج ساله توش گیر بیوفته من زود گیر افتادم به خاطر کنجکاو بودنام تو مسائل....الان دیگ من تو اون سنم این مشکلات و درگیری ها برام خیلی اسون حل میشن... و وقتمو نمیگیرن و ذهنمو درگیر نمیکنن... خوبه واقعا خوبه...

و الانم که سرم قشنگ به سنگ خورده نشستم درسمو میخونم... و بنظرم از این بهتر نمیشد...

خداروشکر....که تصمیم گرفتم زندگی کنم نه اینک زنده بمانم یاا روحمو بکشم یا ....

خداروشکر!

راستی تا حالا به وجود خدا فکر کردین؟؟دیدین که وقتی خدارو شاهد کارای خودتون میکنین چقدر قشنگ رفتار میکنین در مقابل همه اتفاقات؟!چ سخت چ اسون چ هر چی...مثلا چن روز پیش بود ک یه نفری قشنگ منو قاطی کرد بخاطر یه کار خیلی کوچیک و.. قشنگ بچگی کرد و حرفای بدی هم زد ک من اونجوری نبودم!من میتونستم حرفایی بزنم ولی گفتم شاید حالش خرابه!کاری نکردم جز معذرت خواهی یا دیروز پسرخالم قشنگ منو عصبی کرد با اون حرفای چرتش...ولی من حرفی نزدم کاریم نکردم و پیش خودم گفتم خدا شاهده خوش اگ لازم باشه جواب میده!ارامش خودمو حفظ کردم و هیچی نگفتم...

خوشم میاد از خودم این روزا ـــ که به هیچ چیزی از جانب دیگران بر من واکنش خاصی نشون نمیدم یا حرفی نمیزنم یا سکوت میکنم یا فقط،نگاه!!

نمیخوام ارامشم به خطر بیوفته... نمیخوام اعصابم خراب شه.... نمیخوام قلبم به فشار بیوفته... یه نوعی بیخیالی خوش خیم ...

زندگی عالیه و لذت بخش فقط باید به خودت بقبولونی که نباید به همه چیز واکنش نشون بدی و نباید ناراحت بشی و نباید دست از تلاش بکشی... باید زحمت کشید تا دنیا لذت بخش باشه برات....

خوشبختی سهم قلب همه مون❤

#101...
ما را در سایت #101 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : usabadboy بازدید : 56 تاريخ : چهارشنبه 14 آذر 1397 ساعت: 15:11