#257

خب میخوام حس حالمو تو روز قبل ک گذشت رو بنویسم ـ..

نوشته بودم ک از بارون زیاد خوشم نمیاد... میاد هااا لطف خداس و خوشم میاد ولی خب یجوری میشم من باهاش حال نمیکنم...

ولی نگم براتون از برف *_* *_* *_* *_* *_* وااااای... عالیه یعنی عاااالی هر چقدر بگم بازم کمه...عاشق برفم عاشق فصل سرمام... وای بگم براتون از دیروز... وای وای وای *_* *_*

برف قشنگ داشت میبارید یه برفی باید که نگین ... *_* *_* *_*

وای وای وای *_* *_* چقدر زیبا بود اولین برف امسال *_* *_*

هر چقدر بنویسم بازم کم نوشتم برین دوباره بخونین و حس بگیرین *_*

سال قبل اولین برف 17آذر 96 باریده بود ولی اون برف زیاد دلبر نبود خوب بود ولی دلبر نبود زیاد... 

ولی واااای برف دیروز *_* یه حس خوب میداد بم خیلی دلبرانه میبارید.... *_* *_* پنجره اتاقمو کامل باز کرده بودم پرده رو زده بودم کنار داشتم فقط برفا رو تماشا میکردم ... عالی بودن.. میدونین عاااالی.... بعدش اتاقم یخ بست... حس خوب گرفتم داشتم میخندیدم... لبخند به لب داشتم ... فک کنم فهمیدین دیگ عاشق و دیوانه ی برفم دیگ نه؟ نه فک نکنم کسی به اندازه من به این برف حس داشته باشه... حتی یادشم منو دیونه و مست میکنه... بعدش چی بگم ؟ اهان یادم اومد .. نوشته بودم دگ براتون از آذر بدم میاد نه؟ ولی امسال تا الانش خوب بوده خدا کنه امسال تو آذر اتفاق بدی نیوفته..و این ذهنیت پاک شه ازم.. ولی من هیچ وق چهار آذر رو فراموش نمیکنم ... عااالی بود... 

دیروز تایم نکردم بیام بنویسم اگ میومدمااا یه صد برگ میتونستم براتون بنویسم و بازم روحم سیر نشه ـ.ـ